باز باران ،شیشه پنجره را باران شست.... ازدل من اما چه کسی نقش تورا خواهد شست؟
نمی دونم چرا بارون که می آید یاد این شعر می افتم
امروز صبح بالاخره اشک آسمون اصفهان دراومد
دوبار رگبار زد
اما حیف
ما تو کلاس بودم
من عاشق خیس شدن زیر بارونم!!!
قضیه ی دیکشنری بردن ما رو سرکلاس یادتونه؟
البته باید بگم باز هم دیکشنری اضافه شد و این همه ی دیکشنریا نیست.صندلی های جلوی میز پر دیکشنری بود
وای مردم تحویل نمیگیرن.
بابا کجایی تو؟
کاردارم شرمنده.آخه آپ نمی کنی
سلام
چقدر هم دیکشنری. خودش سرمایه ای هست
خوشحال میشم منو بلینکی.
مرسی حتماْ
این همه دیکشنری
ما اینیم دیگه
این شعر حمید مصدق رو خیلی دوست دارم . چون کسی که این شعر رو سروده همشهریتونه یادش میفتی ! ولی جدا از شوخی منم ناخودآگاه این شعر رو زمزمه میکنم وقتی بارون میاد ...
جالبه من این شعرو شنیده بوم اما نمی دونسم از این شاعره و نمی دونسم این شاعر هم شهریمه جالب وبد واسم
این مشهد عنتی کی میخواد بارون بیاد من نمیدونم !
بابا دیکشنری ! بابا وایت برد !
ما اینیم دیگه
الان داستان چیه؟؟؟
من کیم؟
اینجا کجاست؟؟
کی بود؟؟؟
کیه؟؟؟
هان؟
سلام
آخر شعر؟؟؟
اگر حرفهای دلم بی اگر بود
اگر فرصت چشم من بیشتر بود
اگر می توانستم از خاک
یک دسته لبخند پرپر بچینم
تو را می توانستم
ای دور
از دور
یک بار دیگر ببینم
منظورت این بود؟ خب هرکی منظوری میگیره. بیشتر داره از آرزوی محال میگه...
مرسی که اومدی
راستی یه حس مشترک! منم عاشق بارونم...
خدا هم از سر لطف منو اینجا آفرید که همیشه بارون رو ببینم.
شاد باشی
مرسی
اما من نگرفتم منظورتو
سلام چقدر همه بارون رو دوس دارنا!!!!!!!!
راستی پستت زیبا بود مخصوصا اون نوشته ی اولش
تا حالا این همه دیک یه جا ندیده بودم!!!!!
راستی من آپما
مرسی سرزدی
دختر وبت سوت و کورو...
جواب کامنتاور بده...
با بازدیدکنندها همراه باش...
چشب دستم بنده
تازه همه دیکشنری ها نیست؟
آره همش نیست
اگه دیکشنری کم دارین منم یه چندتایی خونه دارم براتون بیارم!؟
نه دیگه نیازی نیست
ماشالا، چقد دیکشنری!
خوشم میاد گوشیت از این گوشی خرکی ها نیست.
ما اینیم دیگه
در ضمن این عکسا رو من نگرفتم از یه جا کش رفتم
وصیت
اگر روزی مردم تابوتم را سیاه کنیدتا همه بدانند سیاه بخت بودم.بر روی سینه ام تکه یخی بگذارید تابه جای معشوقم برایم گریه کند دستانم را ببندید تا همه بدانند خواستم ولی نتوانستم.
وب جالبی داری.اگه دوست داشتی به منم سر بزن داستانمو بخون وبرام حتما نظر بده.منتظرتمو.
باشه یه سر می زنم
من دیکشنری که میبینم از خودم بی خود میشم! ای کاش منم اونجا بودم یه نگاهی بهشون میکردم!
خداییش تا حالا این همه دیکشنری، یک جا، ندیده بودم! :))
درکت می کنم
جات خالی
بادیکشنرهای جالبی آشنا شدم که اگه این کارو نمی کردیم عمراً آشنا می شدم.مثلاً یه دیکشنری در مورد لغات اسلامی بود از آکسفورد
یعنی به قدری دیوونه بارونم که حد نداره..
دیشب، که دااشت بارون میومد، با اینکه دیروقت بود، ولی مامانم اینا رو راضی کردم، زدم بیرون! اونم بدون پالتو و ایناا! فقط یک شال انداختم، اونم چون شال گردن خیلی دوست دارم وگرنه همونم نمینداختم.
ملت هم که فداکار! هر کسی که از کنارم رد میشد میگفت میخوای کاپشنم رو بدم بهت؟ میخوای دستهات رو بگیرم گرم بشی؟
ملت از نوع جنس مخالف نبودن احیاناً؟