محمد(بیشه) و نیما(وجدا آگاه من) بازی کردند منم هوس کردم
ساعت ۸ صبح
۱۲ اردیبهشت سال ۱۳۹۹
مدرسه ی ... در یک روستا نزدیک اصفهان!!!!!
بچه ها کلی جشن می گیرند و هدیه می آرند واسم!!!!
خاطرات اول ابتدایی واسم تداغی می شه که بهترین هدیه مال من بود!یه قراْن!!!
با کلی گل و سنبل و هدیه می رم خونه.
در خونه رو فاطمه واسم باز می کنه
می پره تو بغلم و بوس بارون می شم
می رم تو اتاق می بینم محمد علی تازه از خواب بیدار شده
سریغ ناهار اماده می کنم و با بچه ها می خورم و غلی را بهه فاطمه می سپارمش و اصفهان می شم.
تو موسسه زبان تدریس دارم!!!
ارائه یه کلاس پسر عجب کار سختیه.چه لکچر بیخودی داد.دیگه کلاس پسر برنمی دارم!
بعد کلاس می رم یه سر دانشگاه اصفهان.خاطرات گذشته مرور می شه!!!2 3 ساله اصرار می کنند برگردم اونجا واسه تدریس اما خودم تدریس تو دبستان ابتدایی روترجیح می دم!!!!
بعدشم زنگی زنم به ....... می گم بهش بره بجه ها رو از خونه بیاره اصفهان واسه شام بریم رستواران ..... بعدشم بریم پارک
فک کنم خیلی افتضاح شد
از شهاب بی نقطه گلی فهیمه و ... دعوت به عمل میآید
چه قانعی تو خواهر
نه به ممد و نیما نه به شما
خانوما همیشه کم توقعن دیگه مثل اقایون بلند پرواز نیستن که جالب اینجاس که به هیچ کدوم از ارزو هاشونم نمی رسن همیشه تو روئیا به سر می برن
زندگی با آرامش بهترین چیزه.کم توقغی نیست اتفاقاْ
اووووووووووووووووووووووووووول
متاسفم
نه.خوب بود. خیلی خوبه که به تدریس علاقه داری.من یکی که اعصابشو ندارم.موفق باشی.
مرسی
من عشق تدریسم
چه بامزه
خیلی خنده دار بود
سلام ! بابا متواضع ! بابا معلم ! بابا کلاس !
ببین فعلا جواب و دریاب که حالت گرفته بشه ! بعد ببین سرعت کی بیشتره !!!
الا ای دختر که رژ لب بداری
شیرینی ِ نیشکر به لب ها بداری
چرا مرا اینگونه مینمایی پریشان ؟
مگر از حال زارم تو هرگز خبر نداری ؟
مرا دردیست جانسوز در تن
که میسوزاندد مرا همی در تن
بسان شعله میماند لبان دل ربایت
که هر دم آیند بر خیالو رویای پریشان من
تو آن جی اف شیرین زبانی
که میرود هردم به یک مهمانی
بنگر بر این حال نزار و بیمارم
بیا و با یک بوسه رهایم کن از این بیماری !!!
فعلاْ مغزم کار نمی کنه اما من کم بیارم.عمراْ
جوابت
الا یا ایها النیمای ساقی
جدیداْ گشته ای شدی یاغی
نخواهی یافت در قلبم راهی
زیرا گشتم آنروز ز دستت ناراضی
من و تو ممد وغزل رفتیم به باغی
خاطره اش در ذهنم همچنان هست باقی
تو هی کردی با رژلبم بازی
ضایع شدم من آنگاه که گفتی می روی ساری
نخواهی یافت به قلبم راهی
چرا که خودت کردی آن را تکه تکه و خاکی
نخواهم شد راضی با یک نازی
مرا نیست با تو کاری
زیرا که تو گشتی خاطی
سلام خوبید؟خسته نباشید جالب بود .. به ماهم سر بزنید[بوسه]...
خب اومدم بگم شما میتونید بنر رایگان سفارش بدید تا براتون اماده شه.. برای اطلاعات بیشتر برین به این ادرس www.persiantemp.tk
همچنین دامنه دات تی کا هم رایگان همونجا میتونید سفارش بدید
دیگه چی؟!ا
دیگه اینکه تا یادم نرفته شما می تونید به هر تعدادو با هر مضمونی به وبلاگها پیام ارسال کنید: (توسط دستگاه)
قیمت ارسال پیام به 2500وبلاگ تنها 2هزار تومان.
قیمت ارسال پیام به 5000وبلاگ تنها 4000تومان می باشد
-نظر به مراجعات زیاد اولویت با کسانی است که زودتر مراجعه کنند. . توجه داشته باشید به دلیل اینکه ارسال پیام با دستگاه انجام می شود امکان خطا نزدیک صفر است...
چنانچه فقط میخواهید وبلاگ شما به همراه وبهای دیگران به دیگر وبلاگها معرفی شود حق معرفی به 5هزار وبلاگ تنها 2هزار تومان است!
تضمینش بالا رفتن امار شما و همچنین می شود لیست وبلاگهایی که برایشان پیام ارسال شده است دراختیارتان قرار داد.
برای اطلاعات بیشتر اینجا را بخوانید http://nazbanu.blogtaz.com/post9.php
چنانچه سایت پربازدیدی دارید
برای ارتباط با مدیران فرهنگی گروه این ای دی رو ادکنید
shamimeadine
**گروه تفریحی نازبانو**
اینم یکی از سایت های عکسمون: http://pixdooni.tk/
شعارگروه: دنیا باغ شیشه ای است
سخت نگیریمش!
-----------------
راستی هاست سه گیگ همه چی نامحدود فقط سالیانه35 هزار تومان-با 4سال سابقه کار با ای دی تماس بگیرید
shamimeadine :id
www.pixdooni.tk
هان؟
در روز قیامت مردی را می آورند که متوجه اوضاع و احوال خود می شود،می بیند اصلا حسنه ای ندارد!
ندا می شود که ای فلانی به خاطر عمل خود داخل بهشت شو!
او می گوید:بار خدایا با کدام عمل؟!
خطاب می رسد:در فلان شب خواب بودی از ابن پهلو به آن پهلو می غلطیدی، گفتی یا الله و فورا خوابت برد.
تو این موضوع را فراموش کردی اما من که خمار نبودم و خواب در وجودم داه ندارد،
این سخن تو را فراموش نکردم که مرا صدا زدی...[گل]
باحال بود
دانی که چه ها چه ها خواهم
ضایع کردن تو اصفهانی خواهم
من مگر سرگشته و شیدا گشتم
که از تو ، عشق و مهربانی خواهم
به راستی که روان گردان مصرف کرده ای
چون دیده ای من ، تو ، غزل و ممد اراکی
همه گشته ایم سر جمع و راهی
یک راست رفته ایم به درون باغی
تا هست در بلاگ ما یک بانو وروجک
تا گشته اسم شریفش نمایان به عنوان یک لینک
هرگز نظر به سوی غیر نرانیم
که زیباترین رژ لب از آن اوست ، همان وروجک
فکت نیفته یه وقت ؟
ای یره گوشکوب
برو سرت را به دیوار بکوب
زیرا که گفته است وروجک
من را چه کار است با این پسرک
من هستم شبیه عروسک
او چه؟قد و بلند و شبیه لک لک
اگر ببند به پشتش گاری
شاید اجازه دهد کند به ما سلامی
من ندارم هیچ رژلب
که باشد از من بهترین رژلب
برود کس دیگر بیابد
که من او را نخواهد
بابااااااااااااااا
پورسانت منو بدید دارین تبلیغمو می کنید
من نمی دونم واقعا چی بگم نیما مرسی
دختر حوا اصلا این طوری نگو از طرف من
من نمی دونم طرف کیو بگیرم
فقط می تونم بگم
این روزها همه سره ما دعوا می کنن شما چطور؟
دانی چه خواهم
تمام شدن دعواها از سرم خواهم
من را نیاز به رز لب نیست
من خود زیبایم
بس کنید
لطفا
شب جمعه
بروید خوش باشید
چرا دعوا می کنید بر سرمن
من کلا شعر گفتن زیاد بلد نیستم
فقط چیز شعر تا بخواهی دارم
بس کنید تو رو خدا دعوا را
بروید که من هم کار دارم
لذت بردیم از مشاعره
با شما دوستان عزیز
فعلا بابای
تا بعد
طراحی شو حال کنید
به من جه
نیما بعدی
آخی ! چه خانواده مهربونی
مرسی
اولا چقد انتظاراتت کمه ها
دوما منم میخوام شعر بگم ، اینجا همه شاعر شدن واسه ما :
یره یره یره یره ، یارم با کله پا مره !
البته اینو آوا قبلا گفته بود !
مااینیم دیگه
خسته نشی یه وقت.مطمئنی از شعر خوشت می آد؟
الهی...
امیدوارم زندگیت همونی بشه
که میخوای عزیزم
راستی استادم رفت
مرسی
کجا؟
هوی یره قابلمه
من میدونم که عقلت کمه
تا حالا خودتو دیدی تویه آیینه
که میکنی از تیپ من این همه گله
من خود بدانم که وروجک دلنشین است
رژ لب نزند زیرا که او خود بهترین است
در میان بلاگیان او سرترین است
ز زیبایی نگو که او همچون مه در عالمین است
ولی صد حیف بر شخصی چون تو
مرا پرسشی باشد همانا از تو
که مینمایی تیکه پراکنی ها از زبان او
که گر جام مرا بشکست ووری چه دخل است با تو ؟
برو دختر و کمتر بنما فضولی
که هرچه باشد او هست ووری
و من باشم در پیشش مثل رودی
که شوید پای آن زیبا روی ، آن ووری
ز تنگ نظری بردار دست
که هرچه باشد آخر همین است
دنیا تا به جایی که دنیا است
مرا در دل مهر و شور او عجین است
ببین هر وقت روز که بگی من میتونم جوابتو بدم ! هر .قت کم اوردی بیا درخواست آتش بس بده !
منو درخواست آتش بس؟؟؟؟؟؟؟؟
عمراْ
کشتی ای خواهم ساخت ....
به اقیانوس خواهم انداخت !
سهراب بلرزیدی درگور
این چه بازی می باشد آیا؟
همین که دیدی می باشد
سلام.
چه طوری؟
خوفی؟
چه بازیه خوفی.
ممنون از اینکه دعوتم کردی.تو آژ بعدی حتما بازی میکنم.
خواهش قابل نداشت
باز ی کردم بدو بیا بخونش.
خوندم
سلام
خیلی باحال بود
اسم آقاتون چیه؟؟؟
الله اعلم