corazón roto, sino un blanco!!
هنـــــــوزم انتـــــظار و انتـــــظار اسـت
هنـــوزم دل به سـینه بیـقـــــرار است
هنـــــــوزم خـــواب میبینم به شبــــها
همان مردی که بر اسبی سوار است
همـــان مــردی که آیـــد جمعـه روزی
و این پایــــان خــــوب انتــــــظار است
ادامه...
صبح تا حالا تو دانشگاه صنعتی دارم می دوم دنبال کارای تسویه حساب از این ور به اونور.یه سری انجام شد اما یه سری دیگه مونده.یکی دوتاشونم نیستن باید دوباره بیام احتمالاْ.
می بینم که کم آوردی و رفتی از بچه های مهندسی کمک بگیری ! هیشکی نمیتونه جواب منو بده ! مطمئن باش !
نخیر کم نیوردم. از اونا هم کمک نمی گیرم تا تسویه حساب بود به دوس و دوس بازی نمی رسیذ اینم جوابت الا یا ایها رب مرا نجات ده ز این یره بی ادب گشته همه ی اتاقم را وجب به وجب به امید یک عدد ناقابل رژ لب انداخته باد به غبغب که مرا هست جی افی خوش مشرب دیدم او را پریشان دیشب زیرا نگرفته از جی افش لب
سلام.
وبلاگ باحالی داری!
لطفا منو با نام دنیای پرستوها لینک کنید.
با ارزوی موفقیت.
مرسی
بشین تا لینکت کنم
می بینم که کم آوردی و رفتی از بچه های مهندسی کمک بگیری ! هیشکی نمیتونه جواب منو بده ! مطمئن باش !
نخیر کم نیوردم.
از اونا هم کمک نمی گیرم
تا تسویه حساب بود به دوس و دوس بازی نمی رسیذ
اینم جوابت
الا یا ایها رب
مرا نجات ده ز این یره بی ادب
گشته همه ی اتاقم را وجب به وجب
به امید یک عدد ناقابل رژ لب
انداخته باد به غبغب
که مرا هست جی افی خوش مشرب
دیدم او را پریشان دیشب
زیرا نگرفته از جی افش لب
هر کی خربزه بخوره پای لرزشم میشنه.
بله زهرا خانوم.
خربزه نبودا هندونه بود
خسته نباشی !
واقعاً امان از این بدو بدوهای دانشگاهی ...
واقعاْ امان