آخرین بیکران

سالها دل طلب جام جم از ما می کرد......وآنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد

اینستاگرام بنده: hamedmeshkini8

 

نوشته شده در یکشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۵ساعت 12:16 PM توسط حامد مشکینی| |


                    «ارزش هر انسانی به اندازه چیزی است که دوست می‌دارد»


                                                                                                     حضرت امير (ع)

نوشته شده در چهارشنبه ۱ آبان ۱۳۹۲ساعت 3:19 PM توسط حامد مشکینی| |

گاهي گمان نمي كني ولي مي شود، گاهي نمي شود، نمي شود كه نمي شود؛ گاهي هزار دوره دعا بي اجابت است، گاهي نگفته قرعه به نام تو مي شود؛ گاهي گداي گداي گدايي و بخت نيست، گاهي تمام شهر گداي تو مي شود...

دكتر علي شريعتي


موعد جشن بندگی داره می رسه

حواسمون به همدیگه باشه

نوشته شده در شنبه ۱۵ تیر ۱۳۹۲ساعت 11:20 AM توسط حامد مشکینی| |

 

             حضرت حافظ می فرمایند:

 

         مباش در پی آزار و هر چه خواهی کن             که در شریعت ما غیر از این گناهی نیست            

 

 


نوشته شده در شنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۲ساعت 4:32 PM توسط حامد مشکینی| |



                  شریف ترین دلها دلی است که اندیشه آزار دیگران در آن نباشد…

نوشته شده در دوشنبه ۲ اردیبهشت ۱۳۹۲ساعت 3:33 PM توسط حامد مشکینی| |

 

                           این روزها هوای دلمان را داشته باشیم.

                                                                            مبادا مث جیبهایمان خالی شود.

نوشته شده در چهارشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۱ساعت 2:53 PM توسط حامد مشکینی| |

دو روز مانده به پایان جهان تازه فهمید كه هیچ زندگی نكرده است، تقویمش پر شده بود و تنها دو روز، تنها دو روز خط نخورده باقی بود.

پریشان شد و آشفته و عصبانی نزد خدا رفت تا روزهای بیشتری از خدا بگیرد، داد زد و بد و بیراه گفت، خدا سكوت كرد، جیغ زد و جار و جنجال راه انداخت، خدا سكوت كرد، آسمان و زمین را به هم ریخت، خدا سكوت كرد. به پر و پای فرشته ‌و انسان پیچید، خدا سكوت كرد، كفر گفت و سجاده دور انداخت، خدا سكوت كرد، دلش گرفت و گریست و به سجده افتاد، خدا سكوتش را شكست و گفت: "عزیزم، اما یك روز دیگر هم رفت، تمام روز را به بد و بیراه و جار و جنجال از دست دادی، تنها یك روز دیگر باقی است، بیا و لااقل این یك روز را زندگی كن."

لا به لای هق هقش گفت: "اما با یك روز... با یك روز چه كار می توان كرد؟ ..."

خدا گفت: "آن كس كه لذت یك روز زیستن را تجربه كند، گویی هزار سال زیسته است و آنكه امروزش را در نمی‌یابد هزار سال هم به كارش نمی‌آید"، آنگاه سهم یك روز زندگی را در دستانش ریخت و گفت: "حالا برو و یک روز زندگی كن."

او مات و مبهوت به زندگی نگاه كرد كه در گودی دستانش می‌درخشید، اما می‌ترسید حركت كند، می‌ترسید راه برود، می‌ترسید زندگی از لا به لای انگشتانش بریزد، قدری ایستاد، بعد با خودش گفت: "وقتی فردایی ندارم، نگه داشتن این زندگی چه فایده‌ای دارد؟ بگذارد این مشت زندگی را مصرف كنم.."

آن وقت شروع به دویدن كرد، زندگی را به سر و رویش پاشید، زندگی را نوشید و زندگی را بویید، چنان به وجد آمد كه دید می‌تواند تا ته دنیا بدود، می تواند بال بزند، می‌تواند پا روی خورشید بگذارد، می تواند ....

او در آن یك روز آسمانخراشی بنا نكرد، زمینی را مالك نشد، مقامی را به دست نیاورد، اما ...

اما در همان یك روز دست بر پوست درختی كشید، روی چمن خوابید، كفش دوزدكی را تماشا كرد، سرش را بالا گرفت و ابرها را دید و به آنهایی كه او را نمی‌شناختند، سلام كرد و برای آنها كه دوستش نداشتند از ته دل دعا كرد، او در همان یك روز آشتی كرد و خندید و سبك شد، لذت برد و سرشار شد و بخشید، عاشق شد و عبور كرد و تمام شد.

او در همان یك روز زندگی كرد.

فردای آن روز فرشته‌ها در تقویم خدا نوشتند: "امروز او درگذشت، كسی كه هزار سال زیست!"

نثر از : دکتر عرفان نظرآهاری
نوشته شده در چهارشنبه ۲۹ شهریور ۱۳۹۱ساعت 10:34 AM توسط حامد مشکینی| |

                                                        

                                                به نام خدای علی (ع )

حضرت مولی الموحدین علی (ع) فرمودند : اختیار کردم از کتب آسمانی دوازده آیه را و روزی سه بار به آنها نگاه می کردم .

۱)      ای فرزند آدم تا سلطنت من باقی است از هیچ صاحب قدرتی نترس که سلطنت من همیشگی است .

2)      تا خزانه من پر است در غم روزی مباش و بدان که گنجینه من هرگز خالی نمی شود .

3)      قسم به حق من برتو ، که من دوست توأم تو نیز دوست من باش .

4)      به کسی جزء من دل مبند زیرا منم که به تو نزدیکم و خواسته های تورا برآورده می کنم

5)      همه چیز را برای تو و تو را برای عبادت آفریدم .

6)      تو را از خاک آفریدم خسته نشدم چگونه روزی رساندن به تو مرا خسته می کند ؟

7)      برای خاطر خود برمن خشم می گیری ؟ آیا می شود بخاطر من برنفست خشمگین شوی ؟

8)      برای من است برتو واجباتی و برای تو است برمن معایشی . تو تخلف می کنی . ولی درکار من تخلف را ه ندارد .

9)      من که امروز عبادت فردا را از تو نمی خواهم . تو نیز روزی فردا را امروز از من مخواه .

10)  آنکه تو را می خواهد برای خودش است ولی من تورا برای خودم می خواهم پس از من فرار نکن .

11)  همچنان چه در حضور شهریاران می ایستی ، در عبادت من نیز بایست . اگر تو مرا نمی بینی من تو را می بینم .

12) اگر به قسمت راضی باشی آسوده ای و اگر راضی نشدی سرگردان میدوی و جز به آنچه قسمت تست نمی رسی در نتیجه در نزد منهم مذموم هستی .

نوشته شده در سه شنبه ۸ فروردین ۱۳۹۱ساعت 6:58 AM توسط حامد مشکینی| |

 

 

                 سال ۹۱

                             ایشالا سال خوب و سرشار از خیر واسه هممون باشه

                                                                             خدایا حال دلمونو خوب کن ...

نوشته شده در سه شنبه ۸ فروردین ۱۳۹۱ساعت 5:58 AM توسط حامد مشکینی| |

 

 

 

                      اینجا مکه هست بهترین مکان عالم

                                       و من دارم تمرین بندگی می کنم.

نوشته شده در یکشنبه ۸ آبان ۱۳۹۰ساعت 12:48 PM توسط حامد مشکینی| |

Design By : Homa seydani