خدایا !

در آشوب و فتنه و بلا، عده ای تو را گم می کنند و عده ای تو ر ا پیدا می کنند .

ما را از بندگان یابنده خودت قرار ده !

 

 خدایا !

در طوفانهای سنگین و بنیان کن ،بعضی تو را از دست می دهند و برخی تو را به دست می آورند.

دست ما را از دست خودت در نیاور و دست و دلمان را از خودت خالی نکن!

 

 خدایا !

در هجوم بی امان شدائد و سختی ها ، گروهی به دامن تو می آویزند و گروهی از دامن تو می گریزند.

مامن و گریزگاه ما را آغوش مهربان خودت قرار ده .

 

 خدایا !

آنان که حقیقت را به مسلخ مصلحت می برند، آ نان که دین می فروشند و دنیا می خرند ،آنان که در مرتع حقوق مردم می چرند ،به کفر از ایمان نزدیکترند.نقاب ایمان را از چهره شان بستان.

 خدایا !

به اسیران ستمدیده ، عزت و پایمردی و مقاومت و به خاندانشان ،شکیب و وقار و شوکت ببخش !

 

 ای خدا !

ای خدایی که اسم و رسمت رحمت است .از آنان که رسم تورا با اسم تو سر می برند، رحمتت را دریغ کن !

 

خدایا !

به آنان که د رخیام تو ، خیال خام خیانت می پزند ، خفت و خواری هر دو جهان را بچشان.

 

ای خدا !

مگر نه توحید اولین و برترین نعمت و موهبت به خلایق است !؟

 مگر نه اینکه تو خود به رسم بنده نوازی ، خلایقت را در کوره های بلا می گدازی ، تا با الفبای توحید ، آشنایشان سازی ؟!

اگر ره آورد امواج بی امان بلا ، توحید توست ، هزار خیر مقدم به هرچه درد و داغ و بلاست.

 

 ای خدا !

اگر که طوفان فتنه ، فرو فرستاده توست تا علفهای هرز سرگشتگی را از خاک وجودمان بکند و غبار شرک را از کنام اتکایمان بپراکند ، اینک ، این جان ما و هجمه طوفان شما.

 

خدایا !

در هجوم بی امان حوادث آخرالزمان ، عده ای امان را در آستان بندگان می جویند و خانه سامانشان را

برسست ترین گمان بنیان می نهند.

عد ای ویران و ویلان می شوند و برخی پریشان و سرگردان می گردند. و این همه در جستجوی امان به دامان این و آن می آویزند.

در این فتنه ها ی گران اما تنها مومنان اند که نشانی دارالامان را می دانند و در حریم امن و آغوش گرم تو جاودان می مانند.

ما را همواره از مومنان خودت قرار ده .

 

 خدایا !

هنگام ، هنگامه سرنوشت ساز انتخاب است .

عده ای هر چه جز تورا انتخاب می کنند. و بی تردید به سراب می رسند .

عده ای تو را و غیر تورا انتخاب می کنند . و چون تو از شرک و شراکت بیزاری یقینا به منجلاب می رسند .

و عده ای فقط تو را انتخاب می کنند . و فقط این گروهند که به زلال حیات بخش آب می رسند.

 

خدایا !

ما فقط تو را می خواهیم ، بی هیچ کم و بیش .

بی هیچ کم .چون کمتر از تو هیچ نیست که اقناعمان کند .

بی هیچ بیش .چون ، بیش از تو چیست ؟ هیچ نیست.

تو ما را کفایتی !

 که خود فرموده ای : ألیس الله بکاف عبده

آیا خدا برای بنده اش کافی نیست !؟

مناجات نامه

بسم الله الرحمن الرحیم

خدایا! فتنه فزونی گرفته است،بلا بزرگ شده است و آزمایش شدت یافته است.

 

خدایا! اسرار هویدا شده است و رازها برملا شده است و پرده ها افتاده است.

 

خدایا! زمین تنگی می کند و آسمان خودداری.

 

خدایا! و در این حال و روز ،شکایت جز به تو،به کجا می توان برد؟جز بر زانوی تو،سر بر کجا می توان نهاد؟جز به ریسمان تو،به کجا می توان آویخت؟جز در پناه تو،کجا می توان سکنی گزید؟و جز بر تو،بر که می توان تکیه کرد؟

 

خدایا! در سختی و آسانی تکیه گاه جز تو کیست؟و پناهگاه جز سایه سار مهر تو کجاست؟

 

خدایا! بر پیامبرت محمد و آل او درود فرست،آنان که اطاعتشان را بر ما فریضه شمردی و بدین سان،شأن و منزلتشان را به ما شناساندی.

 

خدایا! تو را سوگند به حق این عزیزان که باران گشایشت را بر ما ببار و از آستان فرجت نسیمی بر این دلهای خسته جاری کن.

 

خدایا! طاقت تمام شده است.شکیب سرآمده است،کارد به استخوان صبوری رسیده است.

 

خدایا! هم الان ما را برهان.رهانیدنی به سرعت برق نگاه یا کمتر از آن.

ای پیامبر! ای وصی! ای علی! ای محمد! یاری ام کنید که شمایید یاوران من و دست اضطرار مرا در پناهگاه دست خویش بگیرید که دستی چنین با کفایت تنها از آن شماست.

 

مولای من! امام زمانم! این تو و این دستهای استیصال من! این تو و این فریاد استغاثه من! این تو و این چشمهای اشکبار من!

 

به فریادم برس! مرا دریاب!

 

 

 

 دعای فرج امام زمان(عج)

ترجمه سید مهدی شجاعی

 

مناجات نامه

بسم الله الرحمن الرحیم

 

خدایا!

اگر عظمت حقّ الناس را در نگاه تو در می یافتیم ، به یقین چنین بی مُحابا بر کشتگاه حقوق مردم نمی تاختیم. نگاه خودت را در همین جهان ، عیان کن.

 

خدایا!

مردم را از این "معیشت ضَنک" برهان که نتیجۀ اعراض از ذکر توست ویاد خودت را علی الدوام د ردلهای ما زنده بدار.

 

خدایا!

سکۀ رایج حرام را از اعتباربیندازو بهره های شیطان را روز افزون مپسند.

 

خدایا!

ما را گرفتار فتنه های آخرالزمان و مَکرلیل ونهار مساز.

 

خدایا!

شیطان ونفس به هم دست داده اند تا بندگان خوب تو را زمین بزنند. بی

مُساعدت تو مقاومت ممکن نیست.

 

خدایا!

به یأس بگو رهایمان کند، به خستگی بگو که دست از سرمان بردارد وبه شیطان بگو که ما از آن توایم، امید نبندد.

 

خدایا!

ما را از برکات مظلومیت محروم مکن.

 

خدایا!

به دوستان نادان جبهه حقّ ، عقل و به دشمنان دانا، مروّت عنایت کن.

 

خدایا!

زمین خوردن بزرگانمان را نشانمان مده.

 

خدایا!

در این زمان که هر کس دین را با زبان نفس خودش تفسیر می کند و هر چه غیر از آن را کفر می شمرد، حقیقت دینت را و دین حقیقی ات را بر ما آشکار کن.

 

مناجات نامه

بسم الله الرحمن الرحیم

 

ای خدای تنهایان و بی کسان و بی مونسان!

ای مخاطب آشنای دردهای نگفتنی!

اگر بناست بسوزیم طاقتمان ده

و اگر بناست بسازیم قدرتمان ده!

 

 

ای محبوب جاودانی!

اگر نبود عطر حضور تو،در تعفن این لاشه های مردار چگونه تاب می آوردیم و اگر نبود گرمای دستهای تو،در این سرمای بی کسی چگونه سر می کردیم.؟!

 

 

ای معبود دوست داشتنی!

از میان ظلمتی که بر درون و بیرونمان سایه گسترده،روزنی رو به روشنایی مهدوی بگشا تا بهانه ای برای زنده ماندن پدید بیاید.

 

 

ای مهربانی بی منّت!

ما را آن چنان نگران خودت کن که هیچ جاذبه و دغدغه ای نگاهمان را از تو نگیرد.کور باد چشمی که تو را نگران خویش نمی بیند.

 

 

ای تنها تکیه گاه!

از چشیدن نامردی و کشیدن نامرادی گریزی نیست.باک هم نیست.به شرط آنکه حسابش نزد تو محفوظ بماند.و البته خوش حساب تر از تو کیست؟!

 

 

ای خدای آسمان و زمین!

بخل و دروغ و حسادت و کین را از میان مسلمین برچین.که اینها هرگز با اسلام و دین جمع نمی شود.

 

 

ای خدای منتقم!

در این وانفسای گرانی،تنها کالای رو به تنزّل دین توست.بهای آن را در چشم دین فروشان بیفزا تا چنین ارزانش نفروشند.

 

 

خدایا!

آن قدر برپای طلب،تاول نامرادی نشسته است که جز تو محبوبی را سراغ نگیریم.

و آن قدر بر قلب عاطفه،خنجر جفا خورده است که سر به دامان دیگری نسپاریم.

 

 

خدایا!

خسته ایم.دلگشاتر از تو کیست؟!

درمانده ایم.کریمتر از تو کجاست؟!

 

 

خدایا!

ما را اسباب عزت دینت قرار ده،نه اسباب خواری اش.

 

 

خدایا!

فردا برای تنّبه دیر است.امروز هشیارمان کن!

 

 

خدایا!

دنیا حیرتکده است!سهم ما را افزون کن!

مناجات نامه

بسم الله الرحمن الرحیم

خداوندا!

 

به صاحبان مناصب چهرۀ واقعی دنیا را نشان بده تا تمام هستی خود را یکجا به داو نیاورند و تمام ایمان خویش را به کابین نبرند.

 

خداوندا!

 

به ما آن چنان ایمانی عنایت کن که خود را اسلام نشمریم و دین معنا نکنیم و نفسانیت خود را با رضایت تو اشتباه نگیریم.

 

خداوندا!

 

معانی از واژه های خود دور افتاده اند و واژه هامعانی واژگون یافته اند. معانی را به واژگان برگردان!

 

خداوندا!

 

ما را در قیامت پیش پای شهیدان،سر افکنده مپسند.

 

خدایا!

 

ترک امر به معروف و نهی از منکر- به گفتۀ ولی تو- اسباب ترویج ستم شده است. شهامت و آزادگی را در این ملّت مظلوم ، مستدام بدار. شرستمگران را به خودشان بازگردان و ما را آن چنان گرفتار دنیا مپسند که از حضور در عرصۀ اعتراض ، باز بمانیم.

 

خداوندا!

 

دین فروشان را دنیا بده تا دست از سر دین بردارند و دلِ دین طلبان را از حبّ دنیا تهی کن تا تماماً تو را بجویند.

 

خدایا!

 

نگاهمان را آن چنان به دنیا خیره مکن که چشم دیدن دین را نداشته باشیم.

 

خدایا!

 

به جانهای ما لباس ادب بپوشان که عریانی از ادب ، رسوایی هر دو جهان است.

 

خدایا!

 

از فتنه و بلا و امتحان ، گریزو پرهیزی نیست. سر بلندی و توفیق مسأ لت ماست.  

منا جات نامه

بسم الله الرحمن الرحیم

خدایا!

       کاری بکن که دل قراربگیرد!

خدایا!

توفیق ده که جز به مقام تو نیندیشیم و جز به جاه تودل نبندیم و جز منصب رضای تو را آرزو نکنیم.

خدایا!

به همه ما آنچنان فراستی عطاء کن که عشق را از هوس باز شناسیم و نور رحمان را از تار شیطان تمیز دهیم و میان حقیقت وباطلی حقیقت اندود فرق بگذاریم.

خداوندا!

دینمان را از سیاستمان جدا مکن و دینمان را ابزار سیاستمان قرار مده و دینمان را تابع سیاستمان مپسند.

خداوندا!

به فرزندانمان بینشی عطاء کن که میان اسلام و داعیان مسلمانی فرق بگذارند و مکتب را ازشاگردان کودن یا دغلکار آن تمیز دهند.

خداوندا!

خون شهیدان را پایمال سّم ستوران مپسند.

خداوندا!

پناه بر تو از جمود و تحجر،

پناه بر تواز نفس مداری و دنیا پرستی.

پناه بر تواز گناه آرایی وتوجیه گری ،

پناه بر تو از آرزوهای حیوانی وآمال این جهان.

پناه بر تو از لغزشهای ناگهانی.

پناه بر تو از رسوایی آن جهان.

پناه بر تو از سیاهدلی،سیاه اندیشی و سیاه بینی .

اعتراض تند سید مهدی شجاعی به احمدی نژاد

آقای رئیس جمهور !
سلام ! سلامی سرشار از تالم و تاثر و ابهام و استفهام

رفتار و گفتار شما در روزهای اخیر به خصوص در جلسه مناظره با آقای میرحسین موسوی ، بنده را عمیقا دچار تعجب و تاثر کرد آنچنان که احساس وظیفه کردم چند نکته را به عرضتان برسانم :

1- این قلم نه وامدار دولت های پیشین است و نه مدافعشان . و چون وامدار دولت شما هم نیست ،‌می تواند درکمال صراحت و آزادگی با شما سخن بگوید . بنده نه تنها بروز تخلفات عدیده در دولت های گذشته را انکار نمی کنم که خود نسبت به آنها انتقادات فراوانی - در زمان اقتدارشان ! - داشته ام . که گواه آن بعد از خدا و مردم و غیر از وجوه شفاهی و حضوری ، ‌مکتوباتی است که در قالب کتاب و مطبوعه به جا مانده است ( و کاش شما هم گوشه ای از این انتقادات را در زمان اقتدار دیگران بیان می فرمودید . برای تصحیح مسیر و سبک سازی بار مردم نه سنگین ساختن کفه آراءتان در انتخابات درحالی که از آن دوره ها جز تائید و تعریف و تمجید چیزدیگری از شما برجا نمانده )

2- نگرانی و دغدغه من که باعث و بانی نگارش این نامه شده است مخدوش شدن اصول و ارزشهایی است که حفظشان در تمام این سالها ، دغدغه همه ما بوده است .
دغدغه من ،‌کودکان و نوجوانان و جوانانی هستندکه اخلاق و روش و منش ما را سرمشق رفتار و گفتار خود قرار می دهند و از عملکرد مخلصانه و صادقانه ، درس اخلاق و صداقت می گیرند و از غیر آن درس غیر آن .
نگرانی من پدید آمدن این تعریف یا تلقی در ذهن مردم و بخصوص جوانتر هاست که برای بدست آوردن مقام و قدرت و موقعیت یا حفظ آن - گیرم به قصد خدمت - توسل به هر شیوه ای مجاز است ، حتی ارتکاب کبائری مثل دروغ و تهمت و هتک حرمت و حیثیت .
هیچ فکرکرده ایم که ترویج این تعریف یا توجیه این تلقی ، چه نیازهایی از ارزش و اخلاق و معنویت را متزلزل خواهد ساخت ؟ و چه سنت های سیئه ای را بنیان خواهد گذاشت !؟
هیچ فکر کرده ایم که وقتی این تلقی نسبت به بالاترین سطح اجرایی پدید بیاید امواج آن در سطوح بعدی چه وسعتی خواهد یافت و چه تاثیرات مخربی بر جا خواهد گذاشت !؟ و اصلا نیازی به صبر کردن برای آینده نیست . همین حالا ظهور این امواج و گسترش آن و تخریب ناشی از آن به روشنی قابل رویت است .

حتما ملاحظه می فرمائید که حامیان و طرفدارن شما چه تهمت های ناروا و تعابیر زشت و ناپسندی را به مخالفین خود نسبت می دهند . الفاظ وعباراتی که مولایمان امیر المومنین علیه السلام به کار بردنشان را حتی در مورد دشمنان اسلام نهی می فرمودند ، به راحتی در مورد بندگان مومن ،‌ نجیب و صالح خدا به کار برده می شوند . آبروی افراد مومن که در فرهنگ و معارف دینی ما ، بیش از خون و جانشان حرمت و قداست دارد ، به راحتی ملعبه دست کسانی شده که خود را در خیمه گاه اسلام و تشیع ،‌ متولی می شمارند .
من معتقدم که هیچکس را به گناه حامیانش نباید گرفت و تخلفات حمایتگران یک فرد را نباید اسباب تخطئه آن فرد قرار داد . همان اتفاقی که متاسفانه در مناظره شما با آقای مهندس موسوی افتاد . ولی حداقل توقع و انتظار، این است که شما مخالفتتان را با رفتار و گفتاری از این دست ، اعلان کنید . همان کاری که در مورد سوء استفاده از بیت المال و بودجه های دولتی برای تبلیغ در انتخابات کردید و بر همگان معلوم ساختید که مهر تائیدتان را پای این تخلفات آشکار نمی گذارید و عده ای هم به هر حال مخالفت یا عدم تائید شما را باور کردند .

3- ریاست جمهوری درنظام جمهوری اسلامی ایران ، صرفا یک جایگاه یا موقعیت سیاسی ومحصولی برد و باخت در بازی حزبی و جناحی نیست .
این جایگاه در حقیقت ، تجلی گاه اصول و آرمانها وارزشهای مردم مومن و نجیب و متدین ماست . این منصب و محراب ، ‌نماد مقدسی است که باید همه فضائل اخلاقی و ارزشهای معنوی و صفات عالیه انسانی و کمالات مردم ما را به نمایش بگذارد . به نظر شما اینگونه برخوردها و رفتارها می تواند منش و شخصیت و فضائل اخلاقی مردم ما را نمایندگی کند؟!

4- اگر رفتار و عملکرد دولت شما طی چهار سال گذشته حقیقت و حقانیت مطلق بود و دیگران باطل محض ، باز این شیوه های برخورد ، پسندیده نبود . در حالی که نه شما چنین ادعایی دارید و نه هیچکس جز مقام معصوم می تواند چنین جایگاهی داشته باشد مضاف بر این که مشکلات و کاستی ها و تخلفات این چهارساله اخیر هم کم نبوده است . بخصوص فرهنگ و هنرکه من نسبت به آن اشراف نسبی داشته ام ، عملکرد این دوره را به هیچ وجه قابل دفاع نمی بینم . این که شما هم اکنون از اهالی ریشه دار خطه فرهنگ و هنر کمتر کسی را در اطراف اردوگاه خود می بینید ، ‌دلیلش گرایشات جناحی و سیاسی نیست . دلیلش بها ندادن به مقوله فرهنگ و هنر است و سپردن کارهایی بزرگ این عرصه به افراد کوچک .
و از سوی دیگر ، این که علیرغم تعطیلی نسبی فرهنگ و هنر درسالهای اخیر و همزمان ، ارائه آمارهای موهوم و گزارش های بی مبنا ، ‌شاهد سکوت نویسندگان و هنرمندان و دلسوز و اهل درد بودید ،‌دلیلش صرفا حرمتی است که اهالی فرهنگ و ادب و هنر برای رای دهندگان چهارسال پیش ،‌ و تنفیذکننده این رای به ریاست محترم جمهور قائل بوده اند ،‌ حرمتی که توقع می رفت از سوی شما نیزنسبت به گذشتگان پاسداری شود .

5- این هجمه بی مهابا و همه جانبه به تمامی بیست و شش سال گذشته ،‌ مفاهیمی را همراه خود می آورد و مضامینی را در ذات خود می پرورد که هیچ راه گریزی از تبعات طبیعی و توالی منفی اش باقی نمی گذارد .
وقتی که ما محصول رای و نظر دهها میلیون انسان شریف و آگاه در دوره های پیشین رای گیری و انتخابات ریاست جمهوری را تخطئه کنیم و مردم را تلویحا به بلاهت و نادانی متهم سازیم ، چگونه می توانیم آنان را مجدد به پای صندوق های رای دعوت کنیم !؟ وقتی که ما احکام و تائیدات و تنفیذات امام راحل و مقام معظم رهبری را تلویحا زیر سوال ببریم ، و در باورهای محکم مردم نسبت به سکانداران کشتی کشور و نظام و انقلاب ، رخنه ایجاد کنیم ، ‌در طوفانهای پیش رو لنگر مطمئنی را برای مردم باقی می گذاریم !؟

اگر نتیجه این تخریب ها و هتک حرمت ها ، نیل به آرا ء بیشتر بود ، می گفتم ؛ به چه قیمتی !؟
اگر نتیجه اش جایگزینی یکی به جای همه بود ، سوال می کردم : به چه حجتی !؟
ولی می دانیم و می دانید که چنین نیست . شان و جایگاهی که مردم ما برای اخلاق و نجابت و مظلومیت قائلند همه قواعد و مناسبات دیگر را تحت الشعاع قرار می دهد . این شاخص های معنوی و معیارهای اخلاقی را نباید از مردم گرفت .
فراموش نکنیم که همین شاخصه مردم یا همین تلقی مردم از شما ، در دوره قبل باعث پیروزی شما در انتخابات شد .

درپایان آرزو می کنم این عرایضی که از سر اخلاص و دردمندی تقدیم محضرتان شد ، به گوش اخلاص شنیده شود و التهابات و کشمکش های سیاسی و جناحی بر آن سایه نیندازد .
خداوند همه ما را به وظایفمان آشنا و در انجامشان موفق گرداند .

با احترام
سید مهدی شجاعی

مناجات نامه

بسم الله الرحمن الرحیم

 

تنهایی ات به اوج که می رسد، همه را که می آزمایی و از همه که می بری ، همۀ مُشتها که باز 

 می شود و همۀ برگها که رو، وقتی دست تقدیر، همه را از اطرافت وجین می کند و. . . . وقتی تنهای

 تنها می شوی. . . .تازه به صرافت خدا می اُفتی و. . . . سایۀ مبهم خدا را در آینۀ وجود می بینی که

 دستهای مهربانش را گشوده و تو را به سوی خویش فرا می خواند.

و ناگهان تمام وجود تو از نیاز به بازوان پر مهر خدا لبریز می شود و بی اتکاء به همه چیز، بی هیچ چیز ،

 خود را در گرمای بازوان پر مهر او گم می کنی و ضجه می زنی که : "اِ لهی وَرَبّی من لی غَیرَک."

خدای من ! پروردگار من! جز تو کیست مرا؟

نیازی به پاسخ نیست . پاسخ در نیاز توست، در چشمهای تمنای تو و در مهربانی دستها و گرمی آغوش معشوق.

ساقۀ امید که رشد می کند وبرگهای نیازکه سبزمی شود، زمزمه می کنی که : "یا مَن عَلَیه مٌعوَلی"!

ای تکیه گاه من !ای پناه من!

آرام آرام از زمین خود پرستی رها می شوی و در آسمان عبودیتش اوج می گیری . هر بالی که میزنی

 افقی بازتر را فرا راه خود می گشایی و با هر تلاش ، او را بیشتر لمس می کنی، مگر نه اینکه " والَذّینَ

جاهَدُ و افینا لَنَهدِیَنّهُم سبلَنا" آنانکه در مسیر ما تلاش می کنند، راهها یمان را نشانشان می دهیم .

آنقدر آفاق دیدت وسعت و چراغهای دانشت عظمت و چکاد آرزوهایت رفعت می یابد که او راهمه چی می

 بینی و همه چیز را نشانی از او، نه که در همه جا و همه چیز، خود او، وآن وقت است که با او انس می

گیری، چرا که امید و اتکاات را از همه بریده ای .

" یا اَنیسَ مَن لا انیسَ لَه." و در کنارش می نشینی " یا جَلیسَ مَن لا جَلیسَ لَه." و عظمت دوست آنقدر

دلت را فرا می گیرد که نمی دانی از کجا شروع کنی و کدامین درد را بازگو کنی .

" لِایِّ الاُ مُورِاِلیکَ اَشکُواوَلِما مِنها اَضِجُّ وَابکی."

آهسته آهسته هر چه که بیشتر می شناسی اش ، بیشتر دل در گرو عشقش می سپاری و این دل

باختن ، تازه اولین قدم و اولین مرحله است. در راه او همه چیز را باید باخت . دل را از غیر او باید کند و به

 او باید بخشید.        

بسم الله الرحمن الرحیم

حضور همزمان هفت نویسنده در غرفه کتاب نیستان روز چهار شنبه 23/2/1388غرفه انتشارات کتاب

 نیستان در نمایشگاه کتاب تهران، میزبان هفت نویسنده برجسته کشورمان خواهد بود.

این حضوربی سابقه که به بهانه انتشار آثار همزمان این نویسندگان توسط نشر کتاب نیستان صورت 

 می گیرد، برای علاقمندان ادبیات معاصر ایران فرصتی پدید می آورد تا با نویسندگان برتر کشورمان دیداری

 صمیمانه داشته باشند و از نزدیک در جریان آثار تازه شان قرار بگیرند.

این نویسندگان عبارتند که از:

رضا امیر خانی،محّمد رضا بایرامی، احمد دهقان، محّمد مهدی رسولی، صادق کرمیار و دکتر مهدی پور رضائیان و سید مهدی شجاعی هفت نویسنده ای هستند که ساعت  5تا7  روزچهارشنبه در غرفه کتاب نیستان

حضور خواهند یافت .

گفتنی است یکی از ارمغان های انتشارات کتاب نیستان برای بیست ودوّمین نمایشگاه کتاب تهران،

 سلسله آثار متون فاخر ادبی است که این نویسندگان پدید آورندگان بخشی از آن مجموعه هستند.

سید مهدی شجاعی مدیر انتشارات کتاب نیستان در مورد کمیت و کیفیت متون فاخر و ادبی گفت:

به جرأت می توان ادعا کرد که این آثار، بهترین های ادبیات متعهد امروز، محسوب می شوند، چه به لحاظ

 پدید آورندگانشان که نویسندگان ردۀ اوّل این حوزه به شمار می آیند و چه در مقایسه  با آثار دیگر همین نویسندگان .

چرا که این نویسندگان تمام همت و توان و تجربه خود را در جهت خلق متون فاخر و آثار ارجمند تربه کار گرفته اند.

پیش بینی مدیر انتشارات کتاب نیستان این است که در سال جاری ، انتشار متون فاخر ادبی به چهل

 عنوان برسد، با عنایت به این که بیش از ده عنوان از این مجموعه در مراحل مختلف آماده سازی و

چاپ و صحافی قرار گرفته و طی یک ماه آینده روانۀ بازار نشر خواهد شد.

علی مؤذنی ، حسن فتحی، تورج زاهدی، دکتر فرهاد ناظر زاده کرمانی، مصطفی مستور،

عبدالحی شماسی، ابوالفضل زورویی، حسین مهکام و نصرالله قادری از دیگر نویسندگانی هستند که

آثارشان درمجموعۀ متون فاخر به چاپ می رسد.

سید مهدی شجاعی درپاسخ به این سؤال که وزارت ارشاد، چه نقشی در انتشاراین گونه آثارداشته ،

گفت:

با کمال تأسف – یا افتخار- باید گفت که وزارت ارشاد، هیچ نقشی نداشته وهیچگونه حمایتی را چه

 در این طرح و چه در فعالیت های مشابهی که نیستان در حوزۀ نشر داشته ، وظیفه خود ندانسته .البته

جا دارد که ما از وزارت ارشاد به دلیل اینکه مانع جدّی ای در مسیر این پروژه فرهنگی و ادبی ایجاد نکرده

تشکرکنیم.

ولی در مورد حمایت،ما هم اساساً هیچگونه انتظارو توقعی نداشتیم ، چرا که وزارت ارشاد در سالهای

اخیر به قدری دچاردغدغه های سیاسی و حزبی وگروهی شده که دغدغه فرهنگ و هنر وادبیات درشمار

 توقعات نا معقول و دست نیافتنی قرار گرفته .

 مدیر نیستان در پاسخ به این سؤال که چرا برای حضورهفت نویسنده و رونمایی از آثار جدید شان با

توجه به میزان حضورو استقبال خوانندگان و علا قمندان ، یکی از سالنهای نمایشگاه یا سرای اهل قلم را

 پیش بینی نکرده اند، گفتند:

اگر چه این امکانات ،قاعدتاً باید در اختیارهمه ناشران و اهل فرهنگ و قلم قرار بگیرد، ولی من ترجیح

 دادم که به همین اندازه هم زیر بار منّت قرار نگیرم و عزّت و استقلالی را که درموارد اساسی تر و مقاطع

 حساس تر، حفظ کرده ایم برای این موارد جزئی هزینه نکنیم. هم نویسندگان درد آشنا و هم

مخاطبان فهیم ، قطعاً عذر ما را در تحمل این مضایق ومحدودیت ها می پذیرند.

    "به نقل از روزنامه خبر "                                        

 

سلام بر شما دوستان و همراهان عزیز

به اطلاع شما همدلان می رسانیم که ساعات حضور  استاد سید مهدی شجاعی در نمایشگاه کتاب در غرفه کتاب نیستان به قرار زیر می باشد :

دوشنبه      ۲۱/۰۲/۸۸  ۱۶الی ۱۸

چهارشنبه   ۲۳/۰۲/۸۸  ۱۶الی ۱۸

جمعه        ۲۵/۰۲/۸۸   ۱۶الی ۱۸

غرفه کتاب نیستان : راهرو شماره ۱۴ - غرفه شماره ۱۹

بسم الله الرحمن الرحیم

                                   ....عَلّمَ الاِنسانَ ما لَم یَعلَم....

اگر اولین معلّم انسان،خداست، معلّمی، پا گذاشتن ، جاپای حضرت مولا ست. - جلّ وعلا –

روز معلّم ، بهانه ای است تا یاد همۀ آ موزگاران و معلّمین و اساتید مان را گرامی بداریم .

به رفتگان ودرگذشتگان ، با تقدیم فاتحه ای ارج بگذاریم و علّودرجاتشان را از آموزگار ازلی وپروردگار لم 

  یزلی مسألت کنیم و خدای را برنعمت وجود حاضران و ماندگان سپاس بگذاریم و صحت و عافیت و

تداوم توفیق و بقای عمر با عزِّتشان را عاجزانه طلب کنیم .

بوسه باران باد دست و پایی که تداعی گر و تجلی بخش حضور علم آفرین خداست.

 

                    سید مهدی شجاعی

             بسم الله الرحمن الرحیم

سلام بر شما عزیزان و همدلان که قدم نگاهتان را رنجۀ

این کلمات می کنید.الهی که همواره سلامت وشادکام و سر بلند باشید.

زبان این قلم قاصر است برای عرض سپاس وامتنان از یاران و دوستان قدیم وجدید و دور و نزدیک، که از

 سرزدن به این کلبۀ محقر، دریغ نمی ورزند و همچنان این کمترین را به سلام وکلام و پیام واشارتی   می نوازند.

و شرمساری مضاعف از نداشتن مجال و توفیق است برای عرض ادب و انجام وظیفه به نحو شایسته و

بایسته . یعنی سلام وعلیک وحالُ احوال و گفتُ شنودی مستقل با تک تک یاران و رفیقان که هم وظیفه

است وهم اشتیاق .

امّا حاصل جمع این دو با شرایط موجود، هیچ نیست جز حرمان و حسرتُ افسوس .

راستی! در یادداشت پیشین ، اشاراتی داشتم به یاری و مساعدت همکاران همدل و همراه برای باز نگاه داشتن این پنجره. . . . . .

این کلام باعث پدید آمدن این گمان درذهن برخی از دوستان شد که غرض؛ سپردن قلم به دست دوستان

 دیگر است و داشتن حضوری ناظرانه از دور یا نزدیک.

به تصریح و تأکید عرض می کنم که چنین نیست . غرض از مساعدت عزیزان همکار، صرفاً سبکباری بار

حواشی از دوش این بنده است تا با وجود موانع متعدد و متنوع ، مجالی برای دیدار و گفتگو با یاران –

گرچه در فضای مجازی – فراهم شود. هر چند این اندازه، با میزان مطلوب من وشما که ارتباط مجّزا و

منفرد با یکایک عزیزان است،فاصله ای فراوان دارد،

و چه از منظر تقصیر، چه از نگاه قصور و چه از وجه عدم استطاعت ، اسباب خجلت وشرمساری است.

امّا نقداً به مصداق "ما لاَیُدِرَک کُلّه لایُترَک کُلّه" مغتنم است . تا آن زمان که به مدد حضرت حق، شرایطی

 مساعد تر و مجالی گسترده تر فراهم شود وگپُ گفتی مستقل با یکایک یاران که اشتیاق این بنده نیز

هست ، میّسر گردد.

                        برقرار باشید.

سید مهدی شجاعی

 

 

 

 

قطعه ادبی

بسم الله الرحمن الرحیم

زنگ اوّل ؛ توحید .

                دومین زنگ ؛ نبوت و معاد .

                               سومین زنگ ؛  – چه باشی چه نباشی – عدل است .

  و اِمامت ، گرچه

                  آخرین زنگ حیات بشری است

  ومعلّم ؛ غایب .

  تا نیاید و نپرسد که : چه کردید

                                  در آن وقت که غایب بودم

                         همگی مشروطیم .            

 

                                                                        به نام خدا

گزیده ای از متن سخنرانی استاد سید مهدی شجاعی

در نشست عمومی کارگاه امو شی تئاتر(قسمت دوم) 

اگر زمانی سایکو درام به عنوان یک واحد دانشگاهی و یک درس مطرح بوده، خود من در

سفر اخیر به آلمان به چشم دیدم که دوستانی به طور جدی وعملی در موضوع سایکودرام

کار می کردند. کسانی که در درمان انواع بیماریها نتیجه ملموس ومحسوس تئاتررا می دیدند. متأسفانه

در کشور ما به استفاده هایی که از این پتانسیل واین توانمندی و این قابلیت در تئاتر می شود کرد،

 بسیار کم توجه شده است. شاید بعضی از این حرفها باید در جمع سیاست گذاران  سطح بالای کشور

 گفته شود. به هر حال این کارها، کارهایی بنیادی و اساسی است که باید حداقل در سطح کلان و

حداقل با ورود به آموزش وپرورش اتفاق بیفتد ولی من به عکس اعتقاد دارم که حرکات بزرگ الزاماً از بالا

شروع نخواهد شد بلکه به عکس خیلی وقتها ،بزرگترین تحرکات وبزرگترین حرکتها از ادمهای منفرد و

کوچک به مفهوم تنها، نه به مفهوم کوچکی شخصیت  شروع میشود . مهم این است این همت وجود داشته باشد.

شما که وارد این عرصه شده اید و می خواهید به طور جدی کار کنید،روی این انگیزه و هدفتان تأمل جدی

 کنید. ان چه که در معارف ما به عنوان تفکر مطرح شده و گاهی وقتها فکر می کردم که اگر عبادت فلسفه

 خلقت است یعنی چه و اگر تمام محصول وفلسفه خلقت رسیدن به عبادت است ،این چه جنس تفکر است که ارزش ان از هفتاد سال عبادت بیشتر است.

دریافت ناقص وکوچک من این است که این تفکر، تفکری است که مسیر آینده آدم را روشن می کند .

برای کارهای هنری انگیزه های متفاوت وجود دارد. انگیزه شهرت، انگیزه نان، وبعضی ها هم بحث بدون پایه واساس کار برای دل خود را مطرح می کنند، که خیلی جدی نیست.

ممکن است این انگیزه ها باشد، اما اگر ما تعریفی که از تلاش در بستر هنرمیدهیم ،تعریفی باشد که اگر

 قرار شد وقت کمی داشته باشیم ، باز همان کار را خواهیم کرد،یعنی آن چنان قداست وارزشی برای

 این کار قائل باشیم که به عنوان باقیات صالحات خودمان در نظر بگیریم این می شود هدف مقدس ولحظه لحظه این هنر ،قداست پیدا می کند و عبادت تلقی می گردد.

اگر به انگیزه شهرت فکر کنیم در این صورت مردم به آدم پشت کردند وبی توجهی کردند باید خودکشی

 کنیم. اگر به نان فکر کنیم که حداقل در کشور ما هیچ کس نباید کار تئاتر و قلم بکند . به هر حال ادبیات و

 تئاتر چیزی نیست که برای کسی نان وآب داشته باشد. ولی اگر به واقع با این منظر و این معنا سراغ کار

 هنری برویم که کاری که می کنیم به عنوان توشه جهان باقی برای ماست ، آن وقت توجه کنید که تعریف

 ها و انگیزه ها و هدف ها چقدر فرق می کند.    

بنام خدا

گزیده ای از متن سخنرانی آقای سید مهدی شجاعی

در نشست عمومی کارگاه آموزشی تئاتر(قسمت اول)

 

به عنوان یک عضو کوچک  خانواده تئاتر از این فرصت استفاده میکنم و صحبتهایی عرض می کنم که کاملا تخصصی و

حرفه ای و کاربردی وفارغ از مناسبات رسمی باشد و بتوانیم در مسیرآینده خودمان از آن استفاده کنیم.

شما که تئاتری هستید بهتر از هر کسی میدانید که تئاتر از هر هنر دیگری اصیل تر و قدیمی تر است .حتی قبل از اینکه خط درست شود و قبل از اینکه زبان پدید بیاید.

نوشته اند که غار نشینان اتفاقاتی را که برایشان پیش می آمده ،در قالب حرکات نمایشی به دیگران

 نشان می داده اند.یعنی کهنه ترین ، قدیمی ترین و ریشه دارترین هنر به جهت تاریخ است.امروز هم

 همچنان هنر تئاتر به عنوان جدی ترین شاخص فرهنگ ملل مطرح است.یعنی میزان تئاتررو ها در هر

 کشور شاخصی است که سطح فرهنگی  آن کشور را تعیین می کند.سینما به عنوان شاخص مطرح

 نیست.میلیونها هندی هر روز به سینما می روند و فیلم می بینند اما به عنوان شاخص فرهنگی بالایی

 مطرح نیست.حتی کتاب به عنوان شاخص فرهنگی جدی مطرح نیست.تئاتر و میزان تئاترروها در هر

 کشور،به عنوان یک ملاک و شاخص جدی برای سطح فرهنگ آن کشور مطرح است.این هنر چنین

 مختصاتی دارد.این سابقه و این سطح و ارزش و اعتبار هنر تئاتر است.

ما باید به تئاتر به عنوان جدی ترین وسیله تعلیم و تعلم و آموزش نگاه کنیم و به آن فکر کنیم.

باید اعتراف کرد که ما متاسفانه از این نعمت به شدت بی بهره ایم و در کشور خودمان از تئاتر به عنوان

 یک وسیله آموزشی کمترین استفاده را می کنیم.حتماً مستحضرید در بسیاری از کشورها بحث

 "سایکودرام" به عنوان "تئاتر برای درمان"،به شکل بسیار جدی مطرح است و شاید یکی از بی ضررترین

 و بی تبعات ترین شیوه هایی که برای بیماریهای روانی و اعصاب و شخصیتی در دنیا مطرح است.همین

 سایکودرام است.

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

خدایا!

               در این زمان

                                و هماره و جاودان

نماینده ی تام و تمامت

 

                              حجة ابن الحسن را

 

                                                     مراقبت و سرپرستی کن.

 

                                                                                      و محافظت و راهبری.

 

                                                    و دست از یاری اش برمدار.

 

                                                                                      و به روشنگری اش همت گمار.

 

                             و چشم و چراغش باش.

 

آنچنانکه او را بر زمان و زمینت مستقر سازی.

 

و اهل جهان را به شوق و رغبت تابعش گردانی.

 

و حکومتش را بر زمین، استوار و پایدار کنی.

 

                                                           سلام و درودت بر او و پدرانش جاودانه باد.

 

 

    

                                                                                                         دعای فرج

                                                                                                      ترجمه: سیدمهدی شجاعی

                    

                                       

   

  

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

َاللّهمَ ارزُ قنا توفیقَ الطّاعةِ ، وَ بُعدَ ألمَصیةِ.......

 

 

خداوندا! توفیق طاعتت عنایتمان کن و توان دوری از گناه و معصیت.

 

خداوندا! به ما صداقت و خلوص در نیّت مرحمت کن و معرفتی که حدود تو را باز بشناسیم و حرمت بگذاریم.

 

خداوندا! لباس فاخر هدایت و استقامت را بر تن ایمان ما بپوشان و راستی و درستی و حکمت را بر زیان ما ساری و جاری بساز.

 

خداوندا! دلهای ما را از دانش و معرفت لبریز کن و درون ما را از حرام و شبهه ناک ، پاک نگاه دار.

 

خداوندا! دستهای ما را از ستم و تعدی و سرقت باز دار و چشمها و نگاههای ما را از خیانت و معصیت و آلودگی بپوشان و راه گوشهایمان را بر هرچه غیبت و لغو و بیهودگی ببند.

 

خداوندا! بر تن علمای ما لباس زهد و نصیحت بپوشان و چشمه های تلاش و کوشش و رغبت را از درون دانش اندوزان ما بجوشان و به شنوندگان ما جرعه ای از شهد پذیرش و پیروی بنوشان.

 

خداوندا! به مریض های مسلمین ، شفا و آسایش عنایت بفرما و مردگانش را با دستهای مهر ومحبت و رحمت خویش بنواز.

 

خداوندا! تونگران ما را دست و دلِ باز عنایت کن و روح فروتنی ببخش و به فقیران ما شکیبایی و قناعت و استغناء بیاموز.

 

خداوندا! به پیران ما وقار و آرامش دل ببخش و پیش روی جوانانمان مسیر توبه و بازگشت را بگشای و زنانمان را به زینت حیا و عفت بیارای.

 

خداوندا! رزمندگان ما را با دستهای یاری ات پیروز کن و اسیرانمان را به خانه ی خلاص و رهایی بازگردان.

 

خداوندا! به مدیران و مسئولان و مقامداران ، عدالت و دلسوزی و مهرورزی بیاموز و در میانه  مردم ، روح انصاف و خوشرفتاری و حسن سلوک حاکم کن.

 

خداوند! حجاج و زائران را در زاد و توشه و هزینه ، برکت عنایت کن و بر آنچه سوغاتشان کرده ای - از حج و عمره - توفیقشان ده.

 

به کرامت و رحمتت ای مهربانترین  مهرورزان!

                                                                                                                                                               

 

                                                                                                                                                        دعای حضرت مهدی(عج)

                                                                                                                                                        ترجمه:سید مهدی شجاعی

                                                          

اینک... اما...

 

گمان می کردم 
  که روزی خواهم گفت:
                              - به اعتراض یا شِکوه یا درد دل-

 که من تشنه بودم
                    و آب، در دستهای تو بود.
                                دریغا که مضایقه کردی!

 گمان می کردم
که روزی از سر گلایه خواهم پرسید:

                             که چرا نیامدی
                                             آن زمان که صدایت می کردم.
                              چرا نبودی
                                            آن زمان که نیازمند بودنت بودم.

       و پیش از آن که پاسخت را بشنوم،
                                               تو و یادت را
                                                         ترک خواهم کرد.

 اینک ، امّا
            سپاسگزار توأم.
و باور نمی کنی
                   که وامدار تو.

 پریدن ، بی بال
         تپیدن ، در خاک
             شکفتن ، در باد
                          ساختن ، با عطش
                                   سوختن ، بی آتش

  و هرچه دارایی ام از این دست
                                      مرهون قساوت دستهای توست.

                                      

                                                                                      سید مهدی شجاعی 

سلام و درود و تهنیت بر نگاه شما.

بله! با دیدن این نام و این فضا،کاملاً طبیعی است اگر این سوال برای شما و هر اشنای دیگری پیش بیاید که:
چرا؟! ایجاد یک فضای جدید به چه دلیل؟ و بر اساس چه انگیزه و فلسفه ای؟! این سوال، به طور طبیعی ممکن است پیش روی هر تازه واردی به این عرصه قرار به گیرد.ولی طرح و موضوعیتش در مقابل ما به این دلیل مقدم تر است که در نظم و ترتیب و به روز بودن چندان خوش سابقه نیستم و تکالیفمان را در دفتر پیشین (همین ادرس وبلاگ در پرشین بلاگ) به درستی انجام نداده ایم.
طرح مساله یا سوال به تعبیر بازاری قدیم یا Business جدید، می تواند به این شکل باشد که:
شما اگر اهل کاسبی هستید، چرا همان مغازه پیشین را، مدتهای مدید گردگیری و آب جارو نکردید و رونقی به آن نبخشیدید و در فصل کسب و کار و شب عید و ایام تعطیل و غیر تعطیل، کرکره را کاملا بالا نکشیدید و ساعتی پشت دخل نایستادید!؟ و اگر اهل کسب و کار نیستید، چرا در این راسته، دکان تازه خریدید و تابلو زدید و ریسه کشیدید!؟
کلام، کلام درستی است.و سوال از این منطقی تر و معقول تر نمی شود.

و پاسخ؟!
همه پاسخ در همین یک جمله خلاصه می شود که:
ما تعریف درستی از این فضا و کسب و کار نداشتیم. نمی دانستیم که این دکان و کسب و کار می تواند قائم به فرد نباشد و یا به تعبیر درست تر رمز حضور و رونق و کاسبی در این فضا این است که قائم به فرد نباشد. چرا که اگر فرد به هر دلیل امکان و توفیق حضور نیافت، مغازه از رونق نیفتد و چراغ کسب و کار و ارتباط، به کلی خاموش نشود. و البته به این نکته نیز واقفیم که مدیریت امر و وجود فرد یا افراد پای کار، از ضروریات غیر قابل انکار است.
پس پاسخ سوال به طور صریح و اشکار این است که فضای قبلی به این دلیل در حالت نیمه تعلیق قرار گرفت که متکی به حضور مستقیم بنده بود.
و چون این حضور،ذاتاً در فضای این جهان ،به شکل معلق و نیمه افراشته درامده؛در ان فضای مجازی نیز،بروز و ظهوری غیر از این پیدا نمی کرده.

وحالا بناست که بعون الله و همت و پشتکار عزیزان همراه، این محل جدید، پاتوقی برای حضور و تردد و تعامل دوستان قرار گیرد و... انشاءالله از این پس بر مدار زمان بچرخد.

یا علی مدد
سید مهدی شجاعی