corazón roto, sino un blanco!!
هنـــــــوزم انتـــــظار و انتـــــظار اسـت
هنـــوزم دل به سـینه بیـقـــــرار است
هنـــــــوزم خـــواب میبینم به شبــــها
همان مردی که بر اسبی سوار است
همـــان مــردی که آیـــد جمعـه روزی
و این پایــــان خــــوب انتــــــظار است
ادامه...
حالا کی بهت ژانر رو یاد داده؟
ژانر آخرت خودمم
خب بگو ببینم کامپیوتر رو با چه پ می نویسن؟؟؟
در ضمن خیلی تند تایپ میکنی!!!
زهرا تایپت بده.
ولی خب خودمم خیلی توی تایپ اشتباه دارم.
خب من هم غلط املایی دارم هم تایپی.
یادمه از همون اول ابتدایی همیشه نمره های املام پایین میشد.
راستی زهرا کد لوگوتو داری؟
من دارم میذاری تو بلاگت؟
خودم ساختماااا.خواستی بگو برات بسازم.
سلام
قبلا ها خبر میدادی که آپیدی. اما حالا ...
من آپم
خوشحال میشم سر بزنی